خکام

خانۀ کودک، اندیشه و میراث فرهنگی

خکام

خانۀ کودک، اندیشه و میراث فرهنگی

ایران، سرزمینِ آتلانتیس گم شده - سینا انصاری

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ب.ظ

   آتلانتیس، نامِ احتمالاً خیالیِ جزیره‌ای است که نماد تمدّنِ کهن به شمار می‌رفته است. نام آتلانتیس از نامِ یکی از تیتان‌ها به نام «اطلس» گرفته شده است. بسیاری از فلاسفة قدیم از جمله ارسطو، آتلانتیس را افسانه فرض کرده‌اند، در مقابل برخی از فلاسفه، جغرافی‌دانان و تاریخ‌نگاران بر واقعی بودنِ آتلانتیس تأکید داشته‌اند. افلاطون از جملة نخستین فلاسفه‌ای بوده است که در کتاب خود به واژة آتلانتیس و جایگاهِ آن در دنیای قدیم اشاره کرده است. بر پایة نوشتة وی، آتلانتیس جزیره‌ای بوده است که ساکنان آن 9000 سال پیش از دورة افلاطون (حدود 9400 پیش از میلاد) بخش زیادی از اروپایِ غربی و آفریقا را تصرّف کرده بودند.

   پس از افلاطون، فلاسفه و مورّخان زیادی در پیِ یافتن شواهدی بودند که نشان دهد آتلانتیس واقعاً وجود داشته است. برخی از جویندگانِ گنج نیز در این فکر بودند که جای آتلانتیس را پیدا کنند و از این طریق بتوانند، ثروتِ مدفون در آنجا را از آنِ خود کنند. همچنین برای فلاسفة دورة پس از قرون وسطی، آتلانتیس یکی از آرمان‌شهرهای (یوتوپیا) گم‌شدة جهان است. آرمان‌شهری که در آن مردم به خوشی و شادی زندگی می‌کردند و می‌توانستند به تمامی خواسته‌های مادّی خود برسند.

   با وجود گمانه‌زنی‌های فراوان، نمی‌توان با قطعیّت در مورد حقیقی یا غیرحقیقی بودنِ آتلانتیس صحبت کرد. اثباتِ وجود آن، نیازمند مدارک و شواهد بیشتر است. در مقابل، وجودِ انبوهِ نوشته‌ها در مورد آتلانتیس تا حدّی محقّقان را برای پذیرش وجود آن مردّد کرده است. شاید بتوان در یک جمع‌بندی کلّی به گزاره‌ای رسید که در میان تودة مردم طرفداران زیادی داشته است: «آتلانتیس جزیره‌ای بوده است ثروتمند با تمدّنی بسیار پیشرفته که به زیر آب فرو رفته است». بنابراین یکی از سرگرمی‌های مردم در سال‌های اخیر می‌تواند جستجوی گنج در زیر اقیانوس‌ها و یافتن قارّه ـ جزیرة آتلانتیس باشد.

   امّا اتّفاقات جدید سدسازی در ایران، خطّ بطلانی بر تمامیِ پیش‌فرض‌های پیشین در مورد آتلانتیس کشید. ایرانی‌ها تمدّن‌های کهنِ زیادی را به راحتی زیر آب کردند و در نتیجه می‌توانند برای آیندگان ادّعا کنند که آتلانتیسِ گمشده در ایران است؛ چرا که بخش وسیعی از تمدّن‌های ارزشمند و ناشناخته با آبگیری سدهایی چون، سدّ کارون ۱ و ۳ به زیر آب رفت و با آبگیری سدّ سیوند، بخشی از تمدّن فراهخامنشی و هخامنشی به زیر آب رفت. بدین ترتیب چندان عجیب نیست که سال‌ها بعد محقّقان در جستجوی آتلانتیس خیالی به گنجینه‌های باقی‌مانده از دوره‌های بالا برسند و اعلام کنند که اینجا آتلانتیس است. البته شاید هم این مسأله یکی از ترفندهای هنرمندانة مسؤولان برای جذبِ گردشگر (توریست) به عنوان «ایران ـ سرزمین آتلانتیس گمشده» باشد!

   علاوه بر زیرِ آب رفتنِ آثار تاریخی در اثر سدسازی، باید به پیامدهای فرهنگی و اقتصادی سدسازی هم توجّه کرد. اصولاً برنامه‌ریزیِ اجتماعی در واکنش به اتّفاقاتِ ناشی از مهاجرت ساکنانِ مناطق زیرِ آب رفته به وجود آمد. آدم‌هایی که در مناطق خود مشغول زندگی بودند، پس از ساخت سد به اجبار به شهرها کوچانده شدند. با گذشت زمان، بیکاری و آسیب‌های اجتماعی در مناطقی که این افراد ساکن شده بودند، افزایش یافت. دلیل اصلیِ آن، عدم توجّه به ساختارِ شغلی و فرهنگی مناطق شهری بود. معمولاً افرادی که بر اثر سدسازی زمین‌های خود را از دست می‌دهند، کشاورز هستند. مسلّماً این افراد در شهرها، امکان کشاورزی ندارند و باید به عنوان کارگران ساده و غیرمتخصص با انبوه مهاجرانِ دیگر رقابت کنند و با هر نتیجه‌ای عدّه‌ای بیکار می‌شوند. همچنین فرهنگ هر منطقه‌ای، خاصّ خود است و تغییرات فرهنگی در گذرِ زمان روی می‌دهند، کوچ ناگهانی عدّه‌ای به مناطق شهری با درآمیختگیِ (ادغام) فرهنگی همراه نخواهد بود و خرده‌فرهنگ‌های جدیدی شکل می‌گیرد که با توجّه به بی‌برنامگی معمول در کشور، آسیب‌زا خواهند بود.

   تجربة سفرِ عید امسالِ نگارنده به منطقة دشتِ سوسن در نزدیکی ایذه، مثال خوبی از بی‌توجّهی به مسائلِ فرهنگی و اقتصادیِ سدسازی است. دشت سوسن یکی از سرسبزترین و زیباترین مناطقِ ایران است. آب فراوان به علّت نزدیکی به کارون، زمین‌های قابل کشت در پایِ کوه‌ها و کوه‌های زاگرس در اطراف این دشت، زمین و آب و هوای مساعدی برای کشاورزی فراهم کرده است. مشاغل اصلیِ مردم منطقه، کشاورزی و دامداری است و در کنار آن، مشاغل خدماتی چون قایق‌رانی بر روی کارون و ارائة خدمات به زائران امام‌زاده ـ سلطان‌ابراهیم ـ به‌ویژه در روستاهایی مانند کارتا در طول زمان به وجود آمده است. از آنجایی که دشت سوسن هنوز مورد توجّهِ گردشگرانِ تفریح‌جو و تخریب‌گر قرار نگرفته است، هنوز می‌توان آثارِ فرهنگ اصیلِ بختیاری را در منطقه مشاهده کرد؛ فرهنگی که پذیرای هر رهگذر و پناهجو بدون توجّه به پیشینه و شکل و شمایل وی است. مهمان‌دوستی آنها در توقّف چند روزة ما در منطقه به خوبی مشخّص بود. مهمان‌دوستی‌ای که هر شهریِ ناآشنا به فرهنگِ بختیاری را متعجّب می‌کند. بدین ترتیب، دشت سوسن یکی از مناطق خوب برای مطالعات فرهنگی و همچنین توسعة اقتصادی است. توسعة اقتصادی در منطقه با علمی کردنِ کشت و آموزش و خدمت‌رسانیِ صحیح به مردمِ بومی میسّر می‌شود. بیشترِ ساکنان روستاهای دشت سوسن، نسبت به منطقه، احساسِ تعلّق می‌کنند و خواهانِ پیشرفتِ منطقه هستند، امّا هنوز برق منطقه دچار مشکل است و نمی‌توان از ابزار پیشرفتة کشاورزی در آن استفاده کرد. روستاها، مدارس و نیرویِ انسانی متخصص ندارند. پزشک در منطقه وجود ندارد و به علّتِ جادة نامناسب نمی‌توان بیماران را به سرعت به مراکزِ پزشکی نزدیک رساند، بسیاری از خدمات بهداشتی هم به وسیلة بهیاران و امکانات موجود قابل ارائه نیست.

   پیش از این قرار بود که سدّ کارون 2 بر روی رود کارون احداث شود که به دلایل فنّی میسّر نشد. گفته می‌شود که کارشناسان در پیِ یافتن محلّ جدیدی برای ساختِ سد هستند که جایگزینِ محلّ سد پیشین شود. کارون 2، دشت سوسن را با همة زیبایی‌ها و ناشناخته‌های آن به زیر آب خواهد برد. مردم آن را کوچ خواهد داد و اقتصادِ منطقه را از بین خواهد برد. شاید آیندگان در جستجوی آتلانتیس، بتوانند آثار تاریخی پیش از تاریخ، عیلامی و الیمایی را در این منطقه بیابند، اما آنها فرهنگ اصیل مردمان بختیاری را نخواهند یافت. اقتصادِ منطقه، بیکاریِ کشاورزان را هضم نخواهد کرد و ما هم دیگر مهمان‌نوازی، صفا و صمیمیّت شیر محمّد شمس و مهر خدا شمس را تجربه نخواهیم کرد، هم‌چنان که باید به جستجوی منطقة سبز و زیبای دیگری برای دور شدن از آب و هوای آلودة شهری و مردمان عجول و تخریب‌گرش باشیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی