عربستان پیش از اسلام - وحید ارژنگی/حامد کاظم زاده
عربستان
عربستان شبه جزیرهای است در جنوب غربی آسیا که از شمال به کشورهای اردن و عراق، از شرق به خلیج فارس و دریای عمان و دریای عرب از جنوب به خلیج عدن و از سوی مغرب به دریای سرخ محدود است و ساکنان این سرزمین را عرب مینامند. گویند چون نام نیای آن مردم یعرب بن قحطان بوده است، فرزندان او عرب نام گرفتهاند. واژهی عرب در قرآن کریم به همهی مردمی که در شبه جزیرهی عربستان به سر می برده اند گفته شده است. به طور کلی واژهی عرب مخصوص شهرنشین است و بیابان نشینان اَعراب نام دارند.
عربها به سه دسته تقسیم میشوند:
رج |
نام دسته |
نام های عربی |
دلیل نام گذاری |
1 |
عرب خالص |
عرب عاربه یا قحطانی یا جنوبی |
ساکنان جنوبی عربستان نژاد خود را به یعرب پسر قحطان میرساندند و قحطان را فرزند پنجم نوح میگویند. |
2 |
عرب ناخالص |
عرب مستعربه یا عدنانی یا شمالی |
ساکنان مرکز و شمال عربستان خود را از نژاد عدنان میشناساندند که نوادة اسماعیل (ع) است. |
3 |
عرب بائده |
عرب از بین رفته |
عاد، ثمود، طسم، جدیس، أمیم، جاسم |
تقسیمات جغرافیایی
۱ـ تهامه: ساحل دریای سرخ است و به دلیل گرمای سخت و نبود باد چنین نامی دارد.
۲ـ حجاز: درلغت به معنی مانع است.
۳ـ نجد: سرزمین بلندی است که در جنوب عربستان قرار دارد و به معنی فلات است.
۴ـ یمن: به دارای آب و هوا خوب و وفور نعمت در جنوب عربستان قرار دارد.
۵ـ عروض: به معنای مانع است و در شرق عربستان وجود دارد.
عربستان قبل از اسلام
در جنوب عربستان قبل از اسلام دولتهای قدرتمند و ضعیفی تشکیل شدند که در جدول زیر به اختصار آمده است:
رج |
نام حکومت |
پایتخت |
تأسیس |
انقراض |
نوع حکومت |
1 |
معین |
قرَنو |
1200 ق. م |
600 ق. م |
بازرگانی |
2 |
قتبان |
تمنع |
1000 ق. م |
200 م |
روحانی |
3 |
سبائیان |
مأرب |
1000 ق. م |
115 ق. م |
روحانی، بازرگانی |
4 |
حضرموت |
شبوه |
500 ق. م |
300 م |
بازرگانی |
5 |
حمیریان |
ظفار |
115 ق. م |
525 م |
بازرگانی |
در شمال عربستان نیز با پشتوانهی قدرتهای ایران و روم، حکومتهای نیمه متمرکز به وجود میآمدند:
رج |
نام حکومت |
پایتخت |
تحت حمایت حکومت |
1 |
غسانیان |
در کنار آبی به نام نحسان زندگی میکردند. |
روم |
2 |
لخمیان |
حیره |
ایران |
3 |
نبطیان |
پتراء |
روم |
دین و اعتقادات
در جنوب عربستان پرستیدن جرمهای آسمانی چون ماه و ستاره و خورشید سابقهی طولانی داشته است. در قرآن کریم به آفتاب پرستی قوم سبا اشاره شده است. آفتاب پرستی در شمال عربستان نیز معمول بوده است.
بیابان نشینان عموماً بت پرست بودهاند، آنان پس از آنکه در شهرها جای گرفتند پرستش بتهای خود را ترک نگفتند. همهی بتهای قبیله، پرستشگاه خاصی نداشتهاند. بعضی قبیلهها، بتهای خود را در جاهایی برپا کرده بودند و به زیارت آن میرفتند ولی بیشتر قبیلهها بتهایی داشتند که همراه خود آنها را از این سو به آن سو میبردند. این بتها از چوب، سنگ و گاه از خرما ساخته میشد و به هنگام ضرورت از آن استفاده میکردند.
چهار ماه از سال، ذی قعده، ذی حجّه، محرّم و رجب را ماههای حرام میدانستند و در این ماهها با یکدیگر جنگ نمیکردند.
نزدیک به ظهور اسلام گروهی در مکّه و بیرون مکّه پیدا شده بودند که به بت پرستی بی اعتنا و از خون ریزی و ستم کناره گیر و به دینهای آسمانی آن روز بی اعتقاد بودند. تنها خدای یگانه را میپرستیدند و آئین دینی خاصّی نداشتند. اینان کسانی هستند که متکلّمان اسلامی آنان را حُنفا گفتهاند. مفرد آن حَنیف است و به معنی کسی است که از دین باطل برگردد و امّا در قرآن کریم هر جا حنیف و یا حنفا آمده مقصود کسانی است که بر دین و فطرتِ ابراهیمی هستند.
قانون و دین در مکه
قانون شهر مکه پیمانهایی بود که قبیلهها با یکدیگر بسته بودند و به موجب آن حقوق هر قبیله و یا بستگان قبیله در مقابل قبیلههای دیگر محترم شمرده میشد. اما اگر کسی با قبیلهای پیوندی نداشت، هیچ قانونی در مقابل ستمکار از او حمایت نمیکرد.