صخرهها؛ بومِ نقّاشان پیش از تاریخ / لیلا زارعکاریزی
نقّاشی از کهنترین و مهمترین هنرهای آدمی است. در دورانهای پیش از تاریخ، در آن هنگام که انسانها نمیتوانستند با زبانی مشترک با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، دست، ابزاری برای بیانِ اندیشه بود و نقّاشی به عنوان وسیلهای کارآمد در جهتِ بیان اندیشهها و خواستههای اجتماعیِ انسانها به کار میرفت؛ خواستهایی چون قدرت، عشق و پرستش.
بیشتر نقّاشیهای نخستین در مکانهایی دور از دهانة غارها که سرپناهِ آدمیان بودند، تصویر میشدند. برای دست یافتن به این نقّاشیها باید از راهروها و یا نهرهایی پیچ در پیچ گذشت و یا خزید. به دلیل نبود نورِ طبیعی در این مکانها، این احتمال میرود که این نقّاشیها با بهرهگیری از نورِ چراغهای کوچکِ سنگی که سوخت آنها را چربی یا پیهِ حیوانات و نیز فتیلة آنها را الیاف گیاهی بافته شده یا حیوانی تشکیل میداده است، کشیده میشدند.
نقّاشان پیش از تاریخی رنگهای موردِ نیاز را با استفاده از موادّ در دسترس خویش تهیّه میکردند. آنها قادر بودند با بهرهجویی از حرارتِ آتش، ساختارِ عناصر و کانیهای پیرامونِ خویش را دگرگون ساخته، موفّق به تولید اکسیدها شوند. ایشان رنگهای گوناگونی چون زرد، قرمز، سیاه و بنفش را به دست آورند. در میانِ رنگهای به کار رفته، رنگهای سبز و آبی دیده نمیشود.
دیوارِ یسیاری از غارها پوشیده از سنگهای آهکی است. این دیوارهها منظرهای شبیهِ یک باغچة گل کلم دارند. انسانهای پیش از تاریخ برای نقّاشی کردنِ این دیوارهها به وسیلة یک قطعه چوب یا پوست، دیوارة غار را ابتدا به صورتِ یک پسزمینه (Backgrand) رنگآمیزی میکردهاند. برخی از دانشمندان نیز بر اساس شناخت گونههای رنگ آمیزی، معتقدند که این رنگها با وسایلی به دیوارهها پاشیده شدهاند. این باور با پیدا شدنِ شماری از لولههای استخوانیِ آغشته به رنگ در غارها بیش از پیش تقویت شده است. پس از این مرحلة کشیدنِ نقشها آغاز میشد.
انسانهای پیش از تاریخی برای نقّاشی روی این دیوارههای رنگ آمیزی شده از پستی و بلندیهای طبیعی روی دیوارها نیز بهره میگرفتند. آنها نقشها را به گونهای بر دیوارها میکشیدند که برآمدگیهای طبیعی دیوارهها، نشاندهندة برآمدگیهای بدن حیوانات هم باشد. همچنین آنها با بهرهجویی از شکل چینخوردگیها، پنجهها، دست و پا و یا شاخِ حیوانها را بازآفرینی میکردند. این نقّاشیها در اصطلاح «زندهنما» هستند؛ یعنی برخی از آنها آنچنان طبیعی کشیده شدهاند که گویی در برخی صحنهها، حیوانات گوش به زنگ ایستادهاند تا در موقع احساسِ خطر پا به فرار بگذارند. در بسیاری از این نقّاشیها، پاها و دستهای حیوانات کشیده و از یکدیگر دورند. دست و پای پشتی نیز گاهی آنچنان طبیعی نقش شدهاند که از نگاهِ بیننده، دورتر به نظر میرسند. دمِ حیوانات نیز معمولاً کشیده به نظر میرسد.
در این نقّاشیها، حیوانها گویی با نیرویی جادویی بر سطحِ صخرهها در حرکتند. این حرکت با کمک خطوطِ پهنِ کنارهها بیشتر احساس میشود. به ندرت نقشِ گیاهی در میانِ نقشهای غارنگارهها دیده میشود. گاهی از نقوشِ انسانی و نیز نقشهایی با کمک دست و پای انسانها نیز استفاده شده است؛ مانندِ نقشهای بالای همین صفحه!
غارنگارههای لاسکو در فرانسه از کهنترین و کاملترین غارنگارههای جهان هستند.
از نمونههای بارزِ نقّاشیهای غارها میتوان به نقّاشیهای بیبدیلِ غارِ «آلتامیرا» در اسپانیا و همچنین غارِ «فون دو گوم» در منطقة دوروینیِ فرانسه و غارِ «لاسهاشیهیآسیِ» فرانسه نام برد.
در ایران هم نقّاشیهای صخرهای و غارنگارههای چندی وجود دارد که نقّاشیهایِ غارِ «دوشه» در جنوب باختریِ لرستان و نیز نقّاشیهای دیوارههای غارِ «تنگ سفیدِ هومیان» در کوهدشتِ لرستان و نیز ریزنگارههای کوهِ «اَرنان» در استان یزد از مشهورترینِ آنها میباشند.
منابع برگزیده:
۱ـ سعیدیان، عبدالحسین، فرهنگ مصوّر مختصر هنر نقّاشی.
۲ـ گاردنر، هلن، تاریخ هنر.