خکام

خانۀ کودک، اندیشه و میراث فرهنگی

خکام

خانۀ کودک، اندیشه و میراث فرهنگی

هرودوت یونانی و داستانی درباره مادها

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ق.ظ

مادها  از زبان هرودوت یونانی

دیا اکو ، اولین فرمانروای سرزمین ماد

تاریخ هرودوت اولین کتاب تاریخی است که در جهان نوشته شده است . او در سال 484 پیش از میلاد و درزمان پادشاهی خشایارشا در شهر هالیکارناسوس که امروزه شهری است  در جنوب غربی ترکیه  به دنیا آمد و بنابراین از نظر زادگاه ایرانی محسوب می‌شود ، چون در قلمرو هخامنشیان زاده شد . به همین دلیل کتاب وی اطلاعات ارزشمندی را در باره ایران عهد باستان ارایه می‌دهد که داستان تشکیل حکومت ماد به دست دیااکو یکی از جالبترین داستان های این کتاب است . هرودوت این داستان را این‌گونه بازگو می‌کند:

مردم ماد در قبیله های معدود جداگانه می‌زیستند . دیا اکو که در ناحیه خود مردی برجسته بود درصدد افتاد در زمینه گسترش عدل و داد بلند نامی و شهرت احراز کند . وی از این بابت غرضی در سر داشت چون در آن عهد و زمان اصلآ نظم و نظامی در کار حکومت مردم وجود نداشت ، وی با ایمانی راسخ می پنداشت که هیچ گونه سازگاری و همزیستی میان حق و باطل امکان ندارد . در نتیجه وقتی اهالی دهکده به روش کارش در ایجاد عدالت پی بردند او را در اختلافات خود به عنوان داور برگزیدند و همین که دیااکو زمام کارها را محکم در دست گرفت با شایستگی تمام اقدام و بدین وسیله تحسین و رضایت ساکنان سامان خود را جلب کرد . شعار و رفتار او در باره گسترش بساط عدل و داد و حل اختلافات بین افراد به زودی در سایر جاها انعکاس یافت و همچنین در نواحی که مردم از ادامه بساط جور و ظلم به ستوه آمده بودند .

پس چون آوازه دادگستری دیا اکو شایع شد همگی ابراز علاقه کردند که داوری در اختلافات خود با دیگران را به داوری او بسپارند . تا سرانجام کار به جایی رسید که وی یگانه پناه مردم به شمار آمد .

هرچه داستان بی غرضی و دادگری او بیشتر انتشار می یافت بر تعداد ارباب رجوعش افزوده می شد  و بالاخره واضح و ثابت شد که بی وجود او کار مردم لنگ و عرصه زندگی بر ایشان تنگ خواهد شد . در همین حین و حال بود که وی ناگهان اطلاع داد که دیگر تمایلی به ادامه آن وضع ندارد . و بر کرسی قضاوت نخواهد نشست و عرض حال کسی را نخواهد شنود . چه صلاح کارش آن نبود که تمام روز را صرف شنیدن شرح مرافعات هم وطنانش سازد و از پرداختن به امور خویش بازماند .

در نتیجه بار دیگر بساط تبهکاری و دزدی در دهکده ها تکرار و هرج و مرج سخت تر از گذشته تجدید شد. مادیها آن وضع نابهنجار را در شورایی همگانی مورد رسیدگی قرار دادند .  در آن انجمن تمام مدت رشته کلام در دست طرفداران دیااکو بوده و ایشان می‌گفته اند :

ما در تمام شرایط نامساعد فعلی علاقه ای به اقامت در این سرزمین نداریم مگر اینکه به یکی از هموطنان خود اختیار دهیم تا کار حکومت را بر شالوده نظم و انضباط قرار دهد و برای ما امکان خدمت و کار را فراهم سازد  وگرنه در چنین وضع سراسر آشفتگی ، خانه خود را گذاشته و ترک دیار می‌کنیم. این بیانات و طرز استدلال ، در اذهان تآثیر نیکو بخشید و انجمن در صدد افتاد حکومت پادشاهی را برقرار سازد . اقدام بعدی پیشنهاد نام کسی بودکه میبایستی بر مسند فرمانروایی قرار گیرد و  چون در تمامی مذاکرات نام دیااکو و خصایل ممتازش ورد زبانها بود همگان او را که از هر جهت ابراز شایستگی کرده بود به مقام پادشاهی برگزیدند .

اولین اقدام دیااکو آن بود که به زیر دستان خود فرمان داد برای اقامت پادشاه کاخ برازنده ای فراهم  سازند و دسته نگهبانی ترتیب دهند . مادیها اطاعت کرده، کاخ بزرگ و مستحکمی در محلی که خود وی تعیین کرده بود ساختند و دست او را در انتخاب افراد نگهبان بدون هیچ‌گونه محدودیت باز گذاشتند.

همین که وی بر تخت فرمانروایی استقرار یافت مادیها را بر آن داشت تا شهر بزرگی بنا کنند و بدین منوال مرکز عمده ای در مملکت تأسیس شد  و سایر شهر ها در درجه دوم افتادند و بدین ترتیب شهری که « اکباتان» ( هگمتانه ) نام گرفت ، به وجود آمد . این شهر وسعت بسیار و برج وباروهای استوار داشته و دیوارهای آن طوری بنا شده بودند که کنگره دیوارهای درونی بالاتر از ردیف پایین واقع بوده ، چرا که عمارت بر روی تپه ای بنا شده بود. حصارهای گرد این شهر در هفت ردیف تو در تو بنا شده بودند و کاخ و خزانه شاهی در میانه آن بنا شده بود . طول محیط دیوارهای بیرونی به اندازه محیط شهر آتن ( تقریبآ 14 کیلومتر ) و کنگره هایش سفید رنگ بود. کنگره‌های دیوارهای دوم ، سوم ، چهارم و پنجم به ترتیب به رنگهای سیاه ، ارغوانی ، آبی ، و نارنجی مزّین  شده بود . اما دندانه های دو باروی آخری را با سیم و زر روکش کرده بودند . استحکامات آخری خاص حفاظت پادشاه و دستگاه سلطنتی بود  و مردم مجاز بودند که در محوطه ی خارجی حصارها ، خانه بسازند .

هنگامی که کار ساختمان کاخ به پایان رسید دیااکو نخستین بار آداب درباری برقرار ساخت و ازآن پس حضور در پیشگاه پادشاه موقوف شد . تمام عرایض به وسیله ی رابطه ها به عرض می‌رسید و دیدار مستقیم شخص پادشاه ممنوع گردید . این مقررات سنگین به دلیل حفاظت وی در مقابل همگنانی تدبیر شده بود که از جهات حسب و نسب به اندازه خود او ممتاز و از کودکی با هم پرورش یافته بودند .

وی اندیشناک بود که اگر هرروز او راببینند امکان تحریک حسادت در میان آید و شاید هم موجب تبانی آنان بر ضد او گردد . ولی اگر چشم احدی به او نیفتد ، این پندار قوت میگیرد که وی وجودی استثنائی و برتر از افراد عادی است . پس از آنکه دیا اکو پایه های سلطنت خویش را استوار ساخت باز به حکومت با عدل و داد پرداخت . تمام شکایت ها کتباً به خود او تقدیم میشد که بعد از رسیدگی و صدور حکم ، شکایت نامه را عیناً برای صاحبش پس می فرستاد . علاوه بر آنچه گذشت قواعد دیگری نیز به ابتکار او مقرر گشت و هر گاه خبری از ظلم و تعدی و یا اثر و علامتی از تظاهر و خود نمایی افراد می‌دید و می شنید به تناسب گناه ، امر به مجازات می داد. خبرچین های مخصوص وی در گوشه و کنار حاضر و شاهد جریان امور بودند . کار اساسی دیااکو که پنجاه و سه سال حکومت کرد این بود که اقوام مختلف را با یکدیگر متحد کرد ، اما بر حدود قلمرو خود نیفزود . هرودوت در اینجا داستان خود را در باره دیااکو به پایان میرساند و به جانشینان وی می پردازد . 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی