واژگان معماری سنتی ایرانی
در معماری سنتی ایران واژگانی زیبا کاربرد داشته اند که بسیاری از آنها فارسی ناب بوده و ریشه در هزاران سال ادبیات این سرزمین داشته اند. آگاهی از آنها برای همگان آموزنده و کاربرد آنها به جای بسیاری از واژگان بیگانه روا و بایسته است.
منبع: کتاب سبک شناسی معماری ایرانی - معماری اسلامی( دکتر پیرنیا)
جر تراش داده شده ای که با آجر دیگر در آب ساییده شده باشد. |
آبساب |
آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده اند. |
آجر پیش بر |
ملات |
آژند |
بخش رو به غرب |
آفتاب کور |
تزئینات الحاقی– نماسازی سنگی-آجری کاشیکاری و گچکاری |
آمود |
انتهای پای گنبد |
آوگون |
در گنبدهای دو پوسته پوشش زیرین را گویند. |
آهیانه |
سقف |
آسمانه |
در معماری به اندازه شش گره 40 سانی متر. |
ارش |
بخشی از پائین دیوار است که معمولا برای استحکام بیشتر آمودی از سنگ و کاشی دارد. |
ازاره |
در معماری پوشش منحنی(سغ) را گویند. |
ازج- ازغ |
نقش گردان یا انحنا دار |
اسلیمی |
دیوار جداکننده - دیواری که میان دو پایه باربر می سازند. |
اسپر |
طبقه - سقف |
اشکوب |
بلندی– ارتفاع |
افراز |
کنتراست |
انبسان |
انودی از خمیر آهک و خاکستر چوب به دست می آید. برای آب بندی بدنه آبگیرها و دیوارها به کار می رود. |
اندود دیمه |
واداشتن – در معماری به معنی استخوان بندی بناست |
اوزیر-افریز |
مطالحی که از محل برداشته شده است |
ایدری |
ترکهایی که جهت قرار گرفتن باد در تاق ایجاد می گردد – به باد گیر هم گفته می شود. |
باد پیچ- باد پروا- باد هنج |
نوعی قوس بیضی شکل که در ساخت گنبد استفاده می شود ونیست فاصله کانونی به دهانه آن 3 به 4 است |
بستو |
از محل – حاصل خود محل |
بوم آورد |
به معنای تاب است در معماری نوعی چفد(قوس)بیضی شکل. |
بیز |
حیاط دور بسته ای که حوض یا جوی آب در میان داشته باشد – گودال باغچه. |
پاد یاو |
در معماری ایران چفد و تاق و گنبد را از جاییکه شروع می شده قطه نمی کردند بلکه تکه ایی را بصورت عمود بالا برده سپس منحنی را شروع می کردند . |
پا راستی |
جایی که تاق شروع می شود |
پاکار |
تیر حمال یا چیزی که فرسپ روی آن می افتد |
پالار |
تاق بندی –تاقچه بندی |
پتکانه |
- یعنی چیزی که از پایین به بالا می آید تونگان یا پیش کرده ( در خوزستان تونجه گویند) |
پتکین |
پشت بند – دیوار یا نیم تاقی که در پشت دیوار برای نگهداری آن بسازند |
پدپیل |
تضاد تنوع کاری که برای برهم زدن قرینه و یکنواختی انجام دهند.=پا جفت. |
پد جفت |
در ختان بی بار – شورانه- تبریزی- سپیدار |
پده |
قاب – آرایه هایی به صورت قاب بندی مربع و مستطیل در نمای ساختمان . |
پرورز |
قاب بندی |
پرورز بندی |
آجر خشت یا سنگی که بطور عمودی در محلهای خالی دیوار می چسبانند . |
پکفته - پت کوفته |
عایق |
پنام |
بیرون زدگی پی از دیوار |
پنجه پی |
چفد معروف ایرانی – پنج یعنی در گاه . او هفتن یعنی پوشاندن |
پنج او هفت |
اندازه مقیاس- اندازه های معین و مسخصی که در طرح تکرار می شود |
پیمون |
ستونک باریکو کوچکی که سر سوک دو دیوار قرار می گیرد |
پیلک |
موزائیک های رنگی جهت تزئین |
پیس پیسه |
ریسمان کشی |
تر کشی |
نوعی از ساختمان تاق و گنبد بصورت شعاعی و ترک ترک |
ترک بندی |
تالار بزرگ - سرسرا |
تنابه |
مقرنسهای سر ستون مانند سر سنونهای عالی قاپو و چهل ستون |
تونگان |
دنده های اصلی پوشش تاق- لنگه – قالب |
تویزه |
رخنه ای در زیرکنگره بارو – سوراخی که در شکاف آن تیر می اندازند |
تیر کش |
برای جلوگیری از وارد شدن بار بصورت مستقیم بر درگاهها تاقی دیگر روی آن می زنند تا بارها را به جرزها منتقل نماید |
جهازه – پالانه |
چغا به معنی تپه- کوه بلندی- چغازنبیل به معنی کوه بافته شده |
چغازنبیل |
قوس |
چفت |
نوعی مقرنس کاری که آویخته از سقف است |
چفت آویز |
در ایوانها فاصله بین تیزه قوس تا رخبام |
چکاد |
نوعی قوس که از تقاطع دو بیضی بدست می آید |
چمانه |
چوب سختی است که از هندوستان می آورند |
چندن |
جرزی که در چهار گوشه آن پیلک داشته باشد |
چهار ستون |
نوعی پوشش که از تقاطع دو تاق آهنگ بوجود می آید |
چهار بخش |
خان =کاروانسرا- خوره =محل |
خان خوره |
پایین افتادن |
خفت افتادن |
پوشش رویین گنبد |
خود |
سقف آویخته ای که برای دهانهای بزرگ از تاق می آویزند |
خوانچه |
قطعات مختلف بین کاربندی که بین دوتویزه را می پوشانند |
خوانچه پوش |
شیارهای روی ستون |
خیاره |
هواکشهای روی پشت بام |
خیشخان |
کوشک و ساختمانی که در میان باغهای بیرون شهرو در روستاها وتفرجگاهها می سازند |
دسکره |
عنصری که بعد از کلاف بندی پای تاقها بر روی پنجره ها جرزها و بالای تاقچه ها با گچ و با شکلی ساده که برجسته تر از دیوار است می سازند |
دوال |
پیش آمدگی لبه بام – لبه بام و جایی که نماسازی تمام می شوند |
رخبام |
چیدن ساده آجر و سنگ و خشت لایه لایه روی هم |
رگ چین |
رنگ نزدیک به بنفش که از دوره قاجاریه در کاشی سازی مر سوم شد |
رنگ بداقی |
رنگ بنفش مانند گل نگون سار |
رنگ نگون سار |
بند و سدی که برای ذخیره آبدر پیش رودها بندند |
رود زن |
شبیه کلاه فرنگی است عنصری جهت نور گسری بصورت عمودی بر روی تاقها قرار می گیرد |
روشندان |
پیلکی که دور چفت نیز می چرخد |
زغره |
نقش بندی |
زمود گری |
نوعی خار که در مناطق کویری بجای کاه در کاهگل استفاده می کنند |
ژاژ |
نوعی چفد که از تقاطع دو بیضی بدست می آید |
سبویی |
چهل ستونهایی که در سه طرف دیوار ندارند مانند چهل ستون |
ستاوند |
مکانهایی که فقط یک طرف آن ستون دارند |
ستون آوند |
ستونی متشکل از چهار پیلک به هم پیوسته |
ستون چهار پری |
قطعات سفالی که بصورت پیشبر از گل نپخته می برند و روی آن مهر زده و سپس آنرا می پزند که گاهی لعابدار نیز هست |
سفال مهری |
اتاق پذیرایی |
سفره خانه |
سه یعنی برون آمده –کنج بیرون آمده –شکلی که از تقاطع دو تاق به وجود می آید |
سکنج |
در کاربندی قسمت مثلثی بالای شاپرکها است |
سنبوسه |
سنگی که خیلی تراشیده شده باشد . |
سنگ پا تراش |
گچ ملاتی از مایه و گل رس و اندکی گچ نیمکوب . گلی مرکب که نمای ساختمان را با آن می پوشانند . |
سیمگل |
یا سرمه دان – در کاربندی عنصری است که دو شلع پاسسن آن بلند تر از دو ضلع بالاست – معمولا در بالای پا باریک و سوسنی قرار دارد |
شاپرک |
ستاره تزئینی- نوع معروف آن ش بند شیرازی است – در گره سازی معمول است. |
شش بند |
چین و شکن تاق بندی زیر گنبد |
شکنج |
در معماری چوبهای کوچکی است که به صورت عمودی در دیوار می گذارند تا خر پا را به آن ببندند. ستونکی که برروی آهیانه گنبد گذاشته شده و خود گنبد نیز به آن می چسبد و بر ستون وسط آن میله قرار می دهند |
شنگه |
سرپوشیده در خراسان به هر سر پوشیده ای اعم از پوشش منحنی یا تخت می گفتند و در جاهای دیگر به ایوانها و تالارهایی که با تاق پوشیده شده اند اطلاق می گردد. سکوی بدون سقفی که در سطح بالاتر از سطح حیاط است و معمولا در جلوی فضاهای بسته قرار می گیرند. |
صفه-چفته |
حفرههایی که در داخل دیوار و با قرار دادن آجر بدست می آید. |
صندوقه |
قسمتی از لبه بالای پنجره پیش می آید |
طره |
یعنی چادر – در معماری اتاق بزرگی است که در وسط ساختمان قرار دارد و اطراف آن دیگر فضاها میگیرند .به اتاق دراز نیز می گویند |
طنبی |
نوعی شفته است که در شیب بندی یام ها استفاده می شود در غوره گل بجای آهک از نخاله گچ و حاک استفاده می شود. |
غوره گل |
شاه تیر |
فرسپ |
تمامی نقشهای باریک اصلی افقی |
فریز |
مانند دوال است با این تفاوت که در زیر آن پایه ها و یا مقرنس کاری داشته باشید |
قطار =کتار |
آجر چوبی که جهت تزئینات بصورت منحنی بریده می شود. |
قواره |
قوسهایی که در نوک آن تیزی دارد. تیزه دار را جناغی نیز گویند. |
قوس تیزه دار |
قوسهایی که تیزه دار نیستند |
قوس مازه دار |
تاق قوس |
کار |
کاشی سفید لعابدار را نقاشی کرده آنرا داخل کوره می گذاشتند و در کار تنظیم می کردند |
کاشی هفت رنگ |
تاق کوچکی که پشت تاق جهت شیبدار کردن آن می زنند به آن کوره پوش نیز می گویند |
کانه پوش |
پوشش بین دو تویزه که از دو طرف از چفدها تبعیت می کند. |
کژاوه=کجاوه |
یک نوع قوس کم خیز ایرانی |
کلیل |
کلیلی که در دوره اشکانی مورد استفاده زیاد داشته است. |
کلیل پارتی |
کلاه فرنگی –گنبد تاج مانند –ساختمان میان باغ ها |
کل آفرنگ |
پوششی که در کمر فضایی زده می شود و آنرا به دو طبقه تبدیل می کند. |
کمر پوش |
در گاه نما – روزنه های نما |
کوردر |
دهانه |
کوچه |
ساختمانی که در میان یک حیاط و باغ قرار گیرد. |
کوشک |
جایی که پا کار تاق می نشیند |
کیز |
گچ بری که اطراف آن خیلی ساییده نشده باشد |
گچ بری زبره |
گچ بری که برجستگی کمی دارد |
گچ بری برجسته |
گچ بری که خیلی بیرون آمده |
گچ بری برهشته |
کچ بری که روی کرباس آهار دار انجام می شود |
گچ بری پته |
شبیه معرق است گچ را در فطعاتی که می خواستند می بریدند و روی کار سوار می کردند. |
گچ تراش |
استوانه بلند زیر گنبد سافه و گردن گنبدهای دو پوسته گسسته |
گریو |
نقشهایی که به صورت شکسته است و خطوط مستقیم دارد |
گره سازی |
نقش برساو شده ای که بصورت تک یا تکرار شده باشد - موتیف |
گله |
نماسازی که در آجر چینی است و در کل نقش گلی را نشان می دهد |
گل انداز |
گنبدی که پوسته حمال آن به صورت ترک ترک ساخته شده است |
گنبد ترکین |
خاگ به معنی تخم مرغ است . گنبدی که است که از دوران بیزکند به وجود می آید مانند گنبد تاج الملک مسجد جامع اصفهان |
گنبد خاگی |
گنبدهای نوک تیز مخروطی و هرمی |
گنبد رک |
گنبدی که قاعده اش به جای دایره بیضی باشد |
گنبد کمبیزه |
جایی که تیر در دیوار می نشیند |
گیر |
ایوانها و تالارهای منفرد |
گیری |
یا پر- طاق ضربی |
لاپوش |
غلامگردش- راهرویی که پیرامون بنا می گردد |
مرد گرد |
گنبد خانه –قسمت اصلی مسجد است که محراب در آن قرار می گیرد . در اصل محل محراب گفته می شود. |
مقصوره |
گره سازی مختلط آجر وکاشی |
معقلی |
حیاط |
میانسرا |
گنبد پیازی و نیم کره |
گنبدنار |
چوب یا قوس پوشش در گاه |
نال در گاه |
قسمتهای تو رفته در پلان |
نخیر |
قسمت پشت به آفتاب ساختمان |
نسار/ نسر |
نقشی الهام گرفته از برگ کنگر- نمونه آن در گنبد خانه مسجد جامع قزوین می توان مشاهده کرد . |
نقش برگ کنگری |
نگین |
|
در گره سازی آجری قطعاتی از کاشی را بصورت ساده استفاده می کرده اند که نمونه بسیار زیبای آن را در برج اخنجان دیده می شود |
نگین |
تشکی ویا چهای بالش که به جای میل استفاده می شد |
نهالین |
بیرون زدگی در پلان |
نهاز |
پرسپکتیو |
نهور |
برای نما دادن به آجر با دو تخته دو طرف آنرا صاف کرده استفاده می کنند |
واکوفته |
گنبد خانه و عمارت اصلی |
اپدته |
آجری که به صورت نره میگذارند در خراسان خزند گفته میشود |
هره |
سوراخ سقف |
هر نو |
بند عمودی بین آجرها |
هرزه بندی |
نشیمن - هدیش=تالار |
هدش |
هشت =برجسته-بیرون آمده تنها جایی که از منطقه بسته خانه بیرون می آمده و ارتباط با خارج داشته جهت ایجاد مکث / تقسیم فضایی جهت انتظار |
هشتی |
نوعی گره سازی تزئینی برجسته و فرو رفته. هشت گیر=برآمده=گود فرورفته |
هشت گیر |
تاب –سهمی-قوس شکل نیمه تخمه مرغی- نوع معمول چفد در شمال ایران- تاق بار بر – نیم بیضی |
هلو چین |
ساختمانهایی که از سقف نور می گیرند |
هولی |
طرح یا پروژه |
هور |
نوعی ترک بندی و کاربندی – آرایشی در زیر پوشش |
یزدی بندی |