مقاله زیر درباره باستان شناسی و لزوم آموزش آن به کودکان و نوجوانان نگارش یافته است.
دریافت
عنوان: باستان شناسی و کودکان
حجم: 746 کیلوبایت
مقاله زیر درباره باستان شناسی و لزوم آموزش آن به کودکان و نوجوانان نگارش یافته است.
دریافت
عنوان: باستان شناسی و کودکان
حجم: 746 کیلوبایت
پس از توقف علایم حیاتی، هوشیاری تمام حواس به کلی از دست میرود و موجود زنده (انسان و جانوران) هیچ چیزی را احساس نمیکند و نمیشنوند و نمیبیند و حس نمیکند زیرا این امور متعلق به بدن او و اعصاب و تجزیه و تحلیل آن توسط مغز است که از بین رفته و رهسپار آرامشی طولانی همانند (قبل از تولد) میشود.
پس از مرگ در مغز در حدود ۱ دقیقه پس از قطع شدن ورود اکسیژن به آن، واکنشهای شیمیایی انجام شده که باعث از بین رفتن سلولهای مغزی (نورونها) میشود.
سپس جسد به حالت تونوس و خشک شدگی ماهیچهها در میآید و اصطلاحاً (خشک) میشود و عوامل میکروارگانیسمی مانند باکتری بی هوازی از بیرون بدن و درون آن شروع به فعالیت کرده و بافتهای بدن را تجزیه کرده و پس از گذشت چیزی حدود بیست سال، بافت نرم بدن از بین رفته و فقط اسکلت (استخوان) و دندان و مو و ناخن به دلیل داشتن پروتئین و کراتین تجزیۀ بسیار کندتری نسبت به بافت نرم خواهند داشت. تدفین پس از مرگ همواره برای انسان مهم بوده است. به فیلم زیر نگاه کنید:
همایش بینالمللی باستان شناسان جوان با هدف گرد آمدن اساتید، دانشجویان، دانشپژوهان و صاحبنظران بهمنظور آگاهی از آخرین دستاوردهای علمی و پژوهشی باستانشناسی و بررسی چالشها، آسیبها و فرصتهای پیش روی این رشته در هشت حوزه تخصصی شامل ۱- باستانشناسی و آموزش ۲- باستانشناسی ایران؛ دیروز، امروز، فردا، ۳- شناخت گذشته با بهرهگیری از باستانشناسی تحلیلی ۴- مواد فرهنگی در باستانشناسی ایران ۵- نظریه و عمل در باستانشناسی ایران 6- استان شناسی و علوم میانرشتهای 7- جدیدترین یافتهها از کاوشها و بررسی¬های باستانشناسی ایران فرهنگی و 8- حفاظت از میراث باستانشناختی برگزار خواهد شد.
پارة دوّم: بررسی موبهمو، رابطهسنجی و توصیف
توصیف یا وصف کردن درست، یکی از مهمترین مهارتهایی است که یک کارآگاه یا یک باستانشناس از آن بهره میبرد. این مهارت، رابطة مستقیمی با استفادة درست از حواس پنجگانه (دیدن، شنیدن، بوییدن، لمسکردن و چشیدن) دارد که در گفتار پیشین، بهرهگیری درست از آنها را تمرین کردیم.
در هر دو دانشِ مورد بحث ما، توصیف خوب و کامل در صورتی به دست خواهد آمد که اولاً صحنة جرم یا محوّطة باستانی موردِ کاوش، دستنخورده به ما برسند (منابع دستِ اوّل) و ثانیاً اجزای موجود در صحنه به طور کامل و درست تجزیه، بررسی و تعریف شوند. بررسیِ ارتباط میان عوامل موجود در صحنه نیز کمک زیادی به ما برای توصیف و سپس فرضیهسازی میکنند.
سطل زباله به عنوان نمونهای که دربردارندة بقایای فعّالیتِ روزانة ماست، همواره محلی برای توجّه، دقّت کردن، توصیف و بازسازی بخشی از آنچه گذشته است به حساب میآید!
تمرین کنیم: دنیایی از اطّلاعات توی سطل آشغال!
* برای کاوش در یک سطل زباله به وسایلِ چندی نیازمندیم:
۱ـ یک سطلِ پر از زبالههای رنگارنگ.
۲ـ چند برگ روزنامه یا یکیدو متر سفرة یکبار مصرف.
۳ـ دستکش یکبار مصرف.
** روشِ کار: ابتدا روزنامهها را روی زمین پهن کنید، سپس ستکشها را پوشیده، زبالههای موجود در سطل را به ترتیبِ قرارگیری از سطل بیرون بیاورید و بر روی روزنامه بچینید (رعایت نوبت و ترتیب آنچه که بیرون میآورید به شما کمک میکند که از نظر زمانی نیز تصوّر درستی به دستآورید). پس از خارج کردن همة زبالهها به گونهای که گفته شد، به بررسی موبهموی آنها بپردازید. به نتایجِ قابلِ توجّهی خواهید رسید. امیدوارم پس از بررسیهای خود از هوش نروید!
بزه (جرم) باستانشناسی، نام دورهای است که به صورت فرابرنامه در مدرسه ها برگزار میشود. در این دوره روشهای مشترک دو دانشِ باستانشناسی و جرمشناسی بررسی میشود.
پارة نخست: حسهای پنجگانه و تمرکز حواس
مسألة وقوع جرم، کشفِ سرِنخها، کشف رابطههای پنهانِ میان افراد، یافتهها، جایها و زمانهای گوناگون، مقایسه با موارد مشابه دیگر، بازسازی صحنة جرم و تفسیر انگیزههای وقوع جرم و دستِ آخر رسیدن به مجرم یا مجرمان، مراحل مختلف یک عملیّاتِ پلیسی را شکل میدهند. داستانهای پلیسی هم، امروز بخش قابل توجّهی از ادبیّات جهان را شامل میشوند و همواره خوانندگان شیفته را به سوی خود جذب میکنند. در میان داستانهای پلیسی، نوشتههای آرتورکانندویل، خالقِ داستانهای شرلوک هولمز، و نیز آگاتا کریستی، خالق داستانهای آقای پوارو و خانم مارپل، به سبب بهرهگیری درست از دادهها و به دست دادنِ درستِ فرایند به وجودآمدن جرم و کشف آن از جایگاهِ ویژهای برخوردارند.
باستانشناسان نیز برای درکِ زندگی انسانها در گذشتههای دور، کارهایی شبیه آنچه که پلیسها انجام میدهند، میکنند. با نگاهی دقیق به هر دو شاخه متوجّه خواهیم شد که پایههای باستانشناسی و جرمشناسی هر دو بر دقّت و کنترل حواس و نیز ثبت درست و دقیق دادهها و بهرهگیری به موقوع از آنها استوار است. درست دیدن، درست شنیدن، درست بوییدن، درست چشیدن، درست لمس کردن و دستیابی به نتایج آزمایشهای گوناگون به هر دو دستة پلیس و باستانشناس کمک میکند تا به بررسی دقیقِ رویدادها بپردازند و دستِ آخر به نتیجه برسند. دقّت بر اساس تعریفِ روانشناسان عبارت است از: «متمرکز کردن فعّالیّتهای ذهنی بر روی چیزی برای رسیدن به نتیجه». این تمرکز با کنترل حسهای پنجگانه به وجود میآید.
* دقت را تمرین کنیم:
۱ـ برای چند دقیقه چشمانتان را ببندید و به صداهای اطراف گوش کنید. صداهای زیادی اطراف ما هستند که ما به خیلی از آنها توجّه نمیکنیم.
۲ـ به تابلوهای نصب شده بر دیوار خانهتان این بار با دقّت نگاه کنید. چه چیزهایی در آنها وجود دارد که آنها را تا به حال ندیدهاید!
۳ـ سرِظهر به هنگام گذر از کوچه، بوی غذاهای مختلف را تشخیص دهید. مطمئن باشید وقتی به خانه بازمیگردید یا سیر شدهاید یا گشنهتر!
۴ـ جرأت داشته باشید و تا میتوانید، مواد و وسایل اطراف را بچشید. البته مواظب هم باشید!
۵ـ چشمانتان را بار دیگر ببندید و آرام وسایل پیرامون خود را لمس کنید و جای وسایل را حدس بزنید.
ما در مدرسه با دقّت شکلهای گوناگونِ روی جام ارجان را نگاه کردیم. این ظرف بر خود شکلهای جالبی دارد. نگاه کردن به آن خالی از لطف نیست. با انجام این تمرینها یک گام به پلیس شدن یا باستانشناس شدن نزدیکتر میشوید!
منابع:
۱ـ انصاری، ولیالله، کشف علمی جرایم، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰، صص۴۰۱ـ ۳۹۵.
۲ـ شعارینژاد، علیاکبر، روانشناسی رشد، تهران، انتشارات اطّلاعات، ۱۳۷۳،صص۳۸۵ـ ۳۸۳.
۳ـ ای. برک، لورا، روانشناسی رشد، ترجمة یحیی سیّدمحمّدی، تهران، انتشارات ارسباران، ۱۳۸۱.
۴ـ دویل، آرتورکانن، درندة باسکرویل (از مجموعة داستانهای شرلوک هولمز)، ترجمة مژده دقیقی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۸۳، صهفت تا نه.
هر یک از متقاضیان شرکت در دورۀ لذت های باستان شناسی 3 باید برگهای که به این صفحه پیوست شده است را پر کرده و به رایانامه (ایمیل) hamidrmansourian@yahoo.com بفرستند برگۀ پیوست شده دربرگیرندۀ اطّلاعات فردی و خانوادگی دانشآموزان دورة آموزشی لذّتهای باستانشناسی جهت انتخاب افراد و نیز در دست داشتن اطّلاعات مورد نیاز خکام برای مصاحبه با خانوادهها و نیز تماس با آنها است.
کاوش های دانش آموزی در فضای مجازی- آموزشی مؤسسه باستانشناسی دانشگاه تهران ـ مردادماه 1389
مؤسسۀ باستانشناسی دانشگاه تهران با هدف آشنایی نوجوانان سنین 10 تا 15 سال با علم باستانشناسی و میراثفرهنگی و تقویت مهارت های حسی- حرکتی و ذهنی- ادراکی دانش آموزان و آشنایی آنان با محیط علمی مؤسسه و بخش های گوناگون و موزه آن با همکاری مدارس راهنمایی منطقه 1: دخترانه خرد- پسرانه علامه حلی و روزبهان و با تدریس معلمان آزموده این مدارس (آقای حمیدرضا منصوریان و خانم آزاده درخشان فارغ التحصیلان رشته باستان شناسی دانشگاه تهران) طرح کاوش آموزشی باستان شناختی را برای نوجوانان با برنامهریزیهای آموزشی لازم برای آمادگی قبلی آنان در فضایی مجازی که بدین منظور در مؤسسه آماده نموده بود به انجام رسانید.
این دوره با همکاری موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران و خانه کودک، اندیشه و میراث فرهنگی (خکام) با هدف استعداد یابی در حوزه باستان شناسی از میان نوجوانان توانمند و رشد توانمندیهای آنها و افزایش مهارت های گوناگون در شرکت کنندگان دوره در ۷ بخش اصلی و در ۳۰ نشست تخصّصی (با در نظر گرفتن سنّ مخاطبان بین 13 تا 16 سال) در 110 ساعت آموزش در ساختمان شماره 1 مؤسّسة باستانشناسی از تاریخ 1391/4/1 لغایت 1391/6/19 برگزار شد.
نشست های این دوره در سه بخش نشست های نظری به صورت گفتگوهای گروهی، نشست های کارگاهی به صورت کارگاه های کاوش و مرمت ( در محل موسسه باستان شناسی)، و نشست های همراه با بازدید از طریق بازدیدهای هدفمند در موزه موسسه باستان شناسی و در برخی از موزه های تهران و قزوین و نیز در محل کاروانسرای محمد آباد قزوین، پایگاه مطالعات منطقه ای باستان شناسی دانشگاه تهران در دشت قزوین و در محوطه های کاوش شده دانشگاه تهران در قزوین انجام شد. در برگزاری این نشست ها افزون بر نگاه علمی گروه و حرکت بر پایه اهداف دوره، جذابیت نشست ها خود جذب کامل مخاطبان را در بر داشت.
دبیران این دوره ـ خانم آزاده درخشان و آقای حمیدرضا منصوریان، دانش آموختگان رشتة باستانشناسی دانشگاه تهران، هر دو به طور تخصّصی شاخة معرّفی و آموزش باستانشناسی به کودکان و نوجوانان را پیگیری کرده و پایاننامه تحصیلیشان را در این زمینه نگاشته اند.
ـ این دوره بهصورت خصوصی و آزاد است و بهصورت مستقیم زیر نظر هیچ سازمان یا نهادی نیست؛ بنابراین همۀ برنامهها با هماهنگی گروه خکام و خانوادهها برگزار خواهد شد.
ـ لذّتهای باستانشناسی ویژۀ نوجوانان 11 تا 15 است. حضور نوجوانان کوچکتر یا بزرگتر وابسته به دیدگاه سرپرستان گروه است.
ـ این دوره در 16 جلسۀ 3 ساعتی برگزار خواهد شد؛ یعنی دورهای 48 ساعته است. با هماهنگی خانوادهها، برخی از روزهای جمعه نیز به برنامه افزوده خواهند شد. (برای سفرهای علمی یک روزه)
ـ مکان برگزاری کلاسهای دوره در آگهیهای آینده اعلام خواهد شد. برخی از جلسات در موزهها و محوّطههای تاریخی برگزار خواهند شد.
ـ رفت و آمد بر عهدۀ خود افراد است. حضور به موقع در کلاسها الزامی است.
ـ شهریۀ کلاسهای دوره برای هر شرکت کننده یک میلیون تومان است که در دو نوبت (ابتدا و میان دوره) دریافت میشود. این هزینهها شامل هزینۀ دستمزد مربّیان دوره، خرید وسایل، پذیرایی ساده و ورودی بناها و محوّطههای تاریخی است و هزینۀ روزهای جمعه بهصورت جداگانه و با هماهنگی قبلی دریافت خواهد شد.
ظرفیت کلاس حداکثر 10 نفر است و نامنویسی طیّ یک ماه از 20 خرداد تا 20 تیر انجام میشود. دیدگاه سرپرستان خکام در انتخاب افراد لحاظ خواهد شد.
ـ برای نامنویسی باید به شیوۀ زیر عمل کنید:
1ـ باید تمایل خود را به شرکت در کلاسها از طریق ایمیل hamidrmansourian@yahoo.com یا شمارۀ 09364070775 اطّلاع دهید.
2ـ از طریق همان نشانی رایانهای برگۀ مرامنامه و نیز برگۀ مشخّصات برایتان فرستاده خواهد شد.
3ـ پیش از برگزاری دوره در یک جلسۀ حضوری قوانین و روال کار گفته خواهد شد.
4ـ بخش نخست شهریه (500 هزار تومان) نیز در همان جلسه دریافت خواهد شد.
در زیر با اهداف و رویکرد کلاسها بیشتر آشنا خواهید شد:
رضا مرادی غیاثآبادی پژوهشگر، ایرانشناس و نویسندة کتابهایی در زمینة باستانشناسی، اخترباستانشناسی، گاهشماری و فرهنگ ایران باستان است. بسیاری از باستانشناسان، دیدگاههای او را مورد نقد قرار میدهند و معتقدند او یک کارشناس واقعی در زمینههای پیشگفته نیست. او مدیر وبگاه پژوهشهای ایرانی نیز هست. نوشتة زیر بخشی از مقالة « توصیههایی برای علاقهمندان به باستانشناسی» است. خواندن این مقالة نقدگونه، خالی از فایده نیست. اگر چه به برخی از نوشتههای این مقاله نقد وارد است امّا به انگار سرپرستان این وبنوشت بسیاری از نقدهای ایشان بهجا، درست و قابل فکر است.
توصیههایی برای علاقهمندان به باستانشناسی
رضا مرادی غیاث آبادی
سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۲
هیچگاه با کلاسهای کنکور همکاری نداشتهام. چرا که سازوکار فاسد کنکور و کلاسها و کتابهای آنرا که هم شاگردان نگونبخت و هم آموزگاران ناچار را به کام خود کشیده است، دلالی دانش قلابی، بهرهکشی از نسل جوان، و کسبوکاری فاسد و کثیف میدانم. به همان کثیفی خرید و فروش مواد مخدر و دلالی انسان. دلالانی که جوانان آیندهساز جامعه و استادان فرهیخته را به چشم منبعی برای دوشیدن و طعمههایی برای غارت کردن نگاه میکنند، نمیتوانند نه به علم دلبستگی داشته باشند، نه به فرهنگ، نه به آینده جامعه، و نه حتی به شرف و انسانیت. همین دلالها هستند که کارشان حتی با اعلام نتایج کنکور هم تمام نمیشود، بلکه پس از آن نیز طعمههای خود را تشویق میکنند تا به منظور نگارش مقاله برای مجلات داخلی و خارجی، و نیز پایاننامه تحصیلی به آنان رجوع کنند و سفارش کار بدهند. سفارش تولید علم قلابی و مدرک قلابی که میتواند همچون هر فساد دیگری، کشور و جامعهای را به تباهی بکشد. این دلالها الزاماً اشخاصی خارج از محیط دانشگاهها نیستند. دانشگاههای ما با چنین رویهای تبدیل به مراکز رسمی صدور مدارک تحصیلی قلابی و فارغالتحصیلان بیسواد شدهاند.
اما با این حال هرساله و در فصل کنکور و انتخاب رشته، طرف مشورت عدهای از دوستان و نزدیکان قرار میگیرم. در این مواقع اگر کسی علاقهای به رشته باستانشناسی و یا دیگر رشتههای مرتبط با مطالعات باستانی داشته باشد، با توصیههایی او را از اینکار برحذر میدارم. خلاصه این توصیهها را در اینجا مینویسم، شاید کسی را بکار آمد:
1ـ منابع درسی رشته باستانشناسی در ایران یا بسیار کهنه و از رده خارج هستند و یا بعضاً توسط کسانی نوشته شدهاند که دستاندرکار عتیقهفروشی و قاچاق آثار باستانی بودهاند. به عبارت دیگر، دانشجوی علم باستانشناسی در ایران نمیتواند این علم را به درستی بیاموزد، مگر آنکه همچون عدهای از باستانشناسان موفق، با علاقه و مطالعه شخصی دانش و توانایی خویش را گسترش دهد.
2ـ باستانشناسی در ایران بسیار عقبافتاده و ابتدایی و بدون ابزارآلات و آزمایشگاههای لازم است. تجهیزات باستانشناسی در ایران در بهترین حالت عبارتند از کمچه و ماله و بیل و کلنگ و جارو و لگن. در ایران هیچگونه تجهیزات نوین باستانشناسی (حتی به اندازهای که در کشورهایی همچون ترکیه و افغانستان و عراق و مصر استفاده میشود) وجود ندارد. به عبارت دیگر، دانشجوی باستانشناسی پس از فراغت از تحصیل حتی به همان اندازه ابتدایی که آموخته، به امکانات و ابزارها دسترسی ندارد و نمیتواند در عمل آنها را بهکار بندد.
3ـ برای فارغالتحصیل باستانشناسی هیچ شغل درخوری در ایران وجود ندارد. او تنها میتواند در ادارات معدودی مشغول بکار شود و در آنجاها نیز امکان اینکه بتواند در «سلامت» به حرفه اصلی خویش بپردازد، چیزی نزدیک به صفر است. امکان و مجال فعالیت سازنده و دلخواه را به ندرت به دست میآورد. قلابی دانستن اشیای اصیل و اصیل دانستن اشیای قلابی و صدور شناسنامه برای آنها، اتفاقاتی است که گاه رخ مینماید و کسی را جرأت و توان مقاومت در برابر آن نیست. از این گذشته، در ایران هیچکس و هیچ جا به حرفه باستانشناسی نیاز ندارد و هرگز کسی یا شرکتی یا ادارهای به دنبال یک تحصیل کرده رشته باستانشناسی نمیگردد و به سراغش نخواهد آمد.
4ـ از نظر تشکلی و صنفی، جامعه باستانشناسی ایران یکی از متفرقترین، غیرمتحدترین و ناکارآمدترین تشکلهای صنفی کشور است. آنان از سال 1368 تا 1392 به مدت 24 سال ریاست اشخاص غیرمتخصص و بیگانه با دستگاههای میراث فرهنگی را پذیرفتند. آنان حتی در متلاشی شدن سازمان و پراکنده شدن آن در شهرهای گوناگون کشور ناظری خاموش و سر به راه بودند. در این میان، معدود فعالان و منتقدان صنفی هرگز نتوانستند در هیچ زمینهای همکاری و مشارکت بقیه را جلب کنند و به هدف صنفی مفیدی نائل آیند. اخراج باستانشناسان با تجربه و پیشکسوت و جلوگیری از فعالیت آنان در دولت گذشته، جز در مواردی معدود و محدود، با اعتراض و دخالت دیگر اعضا مواجه نشد. گمشدنهای متعدد آثار باستانی منجر به چندان اعتراض و روشنگری نگردید. تعطیلی طولانی مدت موزهها یا بخشهایی از موزهها که گاه دهها سال بهطول انجامیده و هنوز نیز ادامه دارد، واکنشی را برانگیخته نکرد. گویی عده زیادی بنای کار خود را بر بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به هر عامل مضر و مخرب، و تلاش برای استفاده از فرصتهای شخصی دانستهاند. معدود باستانشناسان پرتلاش و کوشا و منتقد، نتوانستند حتی همراهی اقلیتی ضعیف را بدست آورند و راه خود را به تنهایی سپری کردند یا میکنند.
5ـ هیچکس به صرف آنکه در دانشگاه مثلاً ریاضی یا فیزیک خوانده است، خود را ریاضیدان یا فیزیکدان نمینامد؛ اما در ایران متداول است که هر کس در رشته باستانشناسی تحصیل کند، فارغ از تجربه و تألیفات و سابقهاش، خود را باستانشناس بنامد. این عادت موجب نوعی غرور کاذب و خودشیفتگی شده است.
6ـ برخی پژوهشها در چند جامعة آماری کوچک، از وجود نسبی روحیه تهاجمی و پرخاشگری و کمتحملی و حتی سرکوبگری در بین تحصیلکردگان و شاغلان رشته باستانشناسی و دیگر رشتههای مرتبط حکایت داشته است. عامل قطعی این روحیه دانسته نشده، اما ممکن است به دلیل مجموعهای از شرایط ناگوار شغلیای باشد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
7ـ باستانشناسی و دیگر رشتههای مطالعات باستانی در کشورهایی همچون کشور ما و دیگر کشورهای خاورمیانه یک علم محض به حساب نمیآیند، و عمدتاً در خدمت مقاصد ایدئولوژیک و اعمال و اهداف سیاسی قرار دارند. این مسئله بخصوص در کشورهایی که متوسط افکار عمومیاش گرایشات نژادپرستانه و برترانگارانه و تهاجمهای توأم با نفرتپراکنی دارند، خود را نژاد برتر و باهوشترین نژاد بشری میدانند، و بطور بالقوه آمادگی شدیدی برای دست یازیدن به خشونت از خود نشان میدهند، بسیار حادتر است. در چنین جوامعی، متخصصان علوم باستانی عملاً فاقد استقلال رأی هستند و نمیتوانند فارغبال نظریات خود را بیان کنند و منتشر سازند. آنان نتیجه مطالعات خود را باید در نهایت حزم و احتیاط بیان کنند تا موجب شعلهور شدن آتش خشم هیچیک از گونههای مخالفان موجود که عمدتاً آماده چماقکشی هستند، نشود. چنین وضعیتی موجب میشود تا بیشتر محققان بهطور کلی به سکوت و انفعال روی بیاورند و از خیر بیان نظریات بدیع و اندیشههای نوآورانه خود منصرف شوند.
8ـ باستانشناسی در کشورهایی که سابقة تمدنی دیرینه دارند، عمدتاً در خدمت عتیقهسازان و عتیقهفروشان نیز هست و در برخی موارد بین یک باستانشناس با عتیقهفروش مرز روشن و مشخصی وجود ندارد. هستند کسانی که روزها باستانشناسند و شبها عتیقه فروش. در اینگونه کشورها باندهای گسترده و صاحب نفوذ قاچاق عتیقه و یا ساخت اشیای قلابی فعال هستند و عوامل اجرایی خویش را از میان باستانشناسان و هنرشناسان و موزهداران و کتیبهخوانان و امثال آنان انتخاب میکنند. این قاچاقچیان الزاماً اشخاصی خارج از محیط باستانشناسی نیستند، چنانکه دلالان تحصیلی نیز الزاماً خارج از محیط دانشگاهها نبودند. قدرت این باندها چه در ایران و چه در کشورهای دیگر به اندازهای است که یا دیگران باید با آنان همکاری کنند و یا مطلقاً سکوت کنند. در غیر اینصورت با قدرت سازمانی یا رسانهای خود دست بکار طرد و تخریب و بایکوت و لجنمالی او میشوند و ترتیبی میدهند تا نه تنها هیچ پروژه کاوش یا مطالعه به او تعلق نگیرد، که حتی از کار ساده اداری نیز اخراج شود. این باندها صاحب رسانهها و خبرگزاریهایی نیز هستند تا در میان دهها خبر و عکس درست و واقعی، یک خبر و عکس مجعول و ساختگی را نیز منتشر کنند و یا افکار عمومی را به سمت و سوی خاصی هدایت کنند. کاری که در ایران به دلیل تحریکپذیر بودن و زودباوری عمومی و کمبود خبرنگاران تیزنگر و حرفهای، براحتی انجام میشود.
9ـ عمده اشخاص سادهدلی که به گنجیابی میپردازند، اشخاصی هستند که آلت دست باندهای قاچاق حرفهای و سازندگان اشیای قلابی شدهاند تا چند نمونه از اشیای قلابی را که قاچاقچیان دفن کردهاند، به ترتیبی که پلیس خبردار شود و اخبارش به رسانههای وابسته راه بیابد، بیرون بیاورند و ناخواسته بجای آنان نیز به زندان بروند. همچنین توجه باید داشت که بسیاری از آثار باستانی که از ایران قاچاق میشوند یا «گم» میشوند، یا «آب» میشوند، نه در حفاریهای غیرمجاز، که دقیقاً از داخل موزهها و یا از نمایشگاههای رسمی بیرون آمدهاند.
10ـ افکار عمومی در ایران، معمولاً باستانشناس را به چشم عتیقهیاب و عتیقهفروش مینگرد و منجر به رنجش او میگردد. چنین نگاه غیرمنصفانهای که در جامعه وجود دارد، خود ناشی از عملکرد و اشتباهات و کوتاهیهایی است که شرح آن مجال بیشتری را میطلبد. این است وضعیت باستانشناسی و باستانشناسان آگاه و توانمند در ایران. اگر باز هم به این رشته علاقه دارید، این گوی و این میدان.