جر تراش داده شده ای که با آجر دیگر در آب ساییده شده
باشد.
|
آبساب
|
آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده اند.
|
آجر پیش بر
|
ملات
|
آژند
|
بخش رو به غرب
|
آفتاب کور
|
تزئینات الحاقی– نماسازی سنگی-آجری کاشیکاری و
گچکاری
|
آمود
|
انتهای پای گنبد
|
آوگون
|
در گنبدهای دو پوسته پوشش زیرین را گویند.
|
آهیانه
|
سقف
|
آسمانه
|
در معماری به اندازه شش گره 40 سانی متر.
|
ارش
|
بخشی از پائین دیوار است که معمولا برای استحکام بیشتر
آمودی از سنگ و کاشی دارد.
|
ازاره
|
در معماری پوشش منحنی(سغ) را گویند.
|
ازج- ازغ
|
نقش گردان یا انحنا دار
|
اسلیمی
|
دیوار جداکننده - دیواری که میان دو پایه باربر می
سازند.
|
اسپر
|
طبقه - سقف
|
اشکوب
|
بلندی– ارتفاع
|
افراز
|
کنتراست
|
انبسان
|
انودی از خمیر آهک و خاکستر چوب به دست می آید. برای آب بندی
بدنه آبگیرها و دیوارها به کار می رود.
|
اندود دیمه
|
واداشتن – در معماری به معنی استخوان بندی
بناست
|
اوزیر-افریز
|
مطالحی که از محل برداشته شده است
|
ایدری
|
ترکهایی که جهت قرار گرفتن باد در تاق ایجاد می گردد – به باد گیر هم گفته می
شود.
|
باد پیچ- باد پروا- باد هنج
|
نوعی قوس بیضی شکل که در ساخت گنبد استفاده می شود
ونیست فاصله کانونی به دهانه آن 3 به 4 است
|
بستو
|
از محل – حاصل خود محل
|
بوم آورد
|
به معنای تاب است در معماری نوعی چفد(قوس)بیضی شکل.
|
بیز
|
حیاط دور بسته ای که حوض یا جوی آب در میان داشته باشد
– گودال باغچه.
|
پاد یاو
|
در معماری ایران چفد و تاق و گنبد را از جاییکه شروع
می شده قطه نمی کردند بلکه تکه ایی را بصورت عمود بالا برده سپس منحنی را شروع
می کردند .
|
پا راستی
|
جایی که تاق شروع می شود
|
پاکار
|
تیر حمال یا چیزی که فرسپ روی آن می افتد
|
پالار
|
تاق بندی –تاقچه بندی
|
پتکانه
|
- یعنی
چیزی که از پایین به بالا می آید تونگان یا پیش کرده ( در خوزستان تونجه گویند)
|
پتکین
|
پشت بند – دیوار یا نیم تاقی که در پشت
دیوار برای نگهداری آن بسازند
|
پدپیل
|
تضاد تنوع کاری که برای برهم زدن قرینه و یکنواختی
انجام دهند.=پا جفت.
|
پد جفت
|
در ختان بی بار – شورانه- تبریزی- سپیدار
|
پده
|
قاب – آرایه هایی به صورت قاب بندی
مربع و مستطیل در نمای ساختمان .
|
پرورز
|
قاب بندی
|
پرورز بندی
|
آجر خشت یا سنگی که بطور عمودی در محلهای خالی دیوار
می چسبانند .
|
پکفته
- پت کوفته
|
عایق
|
پنام
|
بیرون زدگی پی از دیوار
|
پنجه پی
|
چفد معروف ایرانی – پنج یعنی در گاه . او
هفتن یعنی پوشاندن
|
پنج او هفت
|
اندازه مقیاس- اندازه های معین و مسخصی که در طرح
تکرار می شود
|
پیمون
|
ستونک باریکو کوچکی که سر سوک دو دیوار قرار می گیرد
|
پیلک
|
موزائیک های رنگی جهت تزئین
|
پیس پیسه
|
ریسمان کشی
|
تر کشی
|
نوعی از ساختمان تاق و گنبد بصورت شعاعی و ترک ترک
|
ترک بندی
|
تالار بزرگ - سرسرا
|
تنابه
|
مقرنسهای سر ستون مانند سر سنونهای عالی قاپو و چهل
ستون
|
تونگان
|
دنده های اصلی پوشش تاق- لنگه – قالب
|
تویزه
|
رخنه ای در زیرکنگره بارو – سوراخی که در شکاف آن
تیر می اندازند
|
تیر کش
|
برای جلوگیری از وارد شدن بار بصورت مستقیم بر درگاهها
تاقی دیگر روی آن می زنند تا بارها را به جرزها منتقل نماید
|
جهازه
– پالانه
|
چغا به معنی تپه- کوه بلندی- چغازنبیل به معنی کوه بافته
شده
|
چغازنبیل
|
قوس
|
چفت
|
نوعی مقرنس کاری که آویخته از سقف است
|
چفت آویز
|
در ایوانها فاصله بین تیزه قوس تا رخبام
|
چکاد
|
نوعی قوس که از تقاطع دو بیضی بدست می آید
|
چمانه
|
چوب سختی است که از هندوستان می آورند
|
چندن
|
جرزی که در چهار گوشه آن پیلک داشته باشد
|
چهار ستون
|
نوعی پوشش که از تقاطع دو تاق آهنگ بوجود می آید
|
چهار بخش
|
خان =کاروانسرا- خوره =محل
|
خان خوره
|
پایین افتادن
|
خفت افتادن
|
پوشش رویین گنبد
|
خود
|
سقف آویخته ای که برای دهانهای بزرگ از تاق می آویزند
|
خوانچه
|
قطعات مختلف بین کاربندی که بین دوتویزه را می پوشانند
|
خوانچه پوش
|
شیارهای روی ستون
|
خیاره
|
هواکشهای روی پشت بام
|
خیشخان
|
کوشک و ساختمانی که در میان باغهای بیرون شهرو در
روستاها وتفرجگاهها می سازند
|
دسکره
|
عنصری که بعد از کلاف بندی پای تاقها بر روی پنجره ها
جرزها و بالای تاقچه ها با گچ و با شکلی ساده که برجسته تر از دیوار است می
سازند
|
دوال
|
پیش آمدگی لبه بام – لبه بام و جایی که نماسازی
تمام می شوند
|
رخبام
|
چیدن ساده آجر و سنگ و خشت لایه لایه روی هم
|
رگ چین
|
رنگ نزدیک به بنفش که از دوره قاجاریه در کاشی سازی مر
سوم شد
|
رنگ بداقی
|
رنگ بنفش مانند گل نگون سار
|
رنگ نگون سار
|
بند و سدی که برای ذخیره آبدر پیش رودها بندند
|
رود زن
|
شبیه کلاه فرنگی است عنصری جهت نور گسری بصورت عمودی
بر روی تاقها قرار می گیرد
|
روشندان
|
پیلکی که دور چفت نیز می چرخد
|
زغره
|
نقش بندی
|
زمود گری
|
نوعی خار که در مناطق کویری بجای کاه در کاهگل استفاده
می کنند
|
ژاژ
|
نوعی چفد که از تقاطع دو بیضی بدست می آید
|
سبویی
|
چهل ستونهایی که در سه طرف دیوار ندارند مانند چهل
ستون
|
ستاوند
|
مکانهایی که فقط یک طرف آن ستون دارند
|
ستون آوند
|
ستونی متشکل از چهار پیلک به هم پیوسته
|
ستون چهار پری
|
قطعات سفالی که بصورت پیشبر از گل نپخته می برند و روی
آن مهر زده و سپس آنرا می پزند که گاهی لعابدار نیز هست
|
سفال مهری
|
اتاق پذیرایی
|
سفره خانه
|
سه یعنی برون آمده –کنج بیرون آمده –شکلی که از تقاطع دو تاق
به وجود می آید
|
سکنج
|
در کاربندی قسمت مثلثی بالای شاپرکها است
|
سنبوسه
|
سنگی که خیلی تراشیده شده باشد .
|
سنگ پا تراش
|
گچ ملاتی از مایه و گل رس و اندکی گچ نیمکوب . گلی
مرکب که نمای ساختمان را با آن می پوشانند .
|
سیمگل
|
یا سرمه دان
– در کاربندی عنصری است که دو شلع
پاسسن آن بلند تر از دو ضلع بالاست – معمولا در بالای پا باریک و سوسنی
قرار دارد
|
شاپرک
|
ستاره تزئینی- نوع معروف آن ش بند شیرازی است – در گره سازی معمول است.
|
شش بند
|
چین و شکن تاق بندی زیر گنبد
|
شکنج
|
در معماری چوبهای کوچکی است که به صورت عمودی در دیوار
می گذارند تا خر پا را به آن ببندند. ستونکی که برروی آهیانه گنبد گذاشته شده و
خود گنبد نیز به آن می چسبد و بر ستون وسط آن میله قرار می دهند
|
شنگه
|
سرپوشیده در خراسان به هر سر پوشیده ای اعم از پوشش
منحنی یا تخت می گفتند و در جاهای دیگر به ایوانها و تالارهایی که با تاق پوشیده
شده اند اطلاق می گردد. سکوی بدون سقفی که در سطح بالاتر از سطح حیاط است و
معمولا در جلوی فضاهای بسته قرار می گیرند.
|
صفه-چفته
|
حفرههایی که در داخل دیوار و با قرار دادن آجر بدست می
آید.
|
صندوقه
|
قسمتی از لبه بالای پنجره پیش می آید
|
طره
|
یعنی چادر – در معماری اتاق بزرگی است که
در وسط ساختمان قرار دارد و اطراف آن دیگر فضاها میگیرند .به اتاق دراز نیز می گویند
|
طنبی
|
نوعی شفته است که در شیب بندی یام ها استفاده می شود
در غوره گل بجای آهک از نخاله گچ و حاک استفاده می شود.
|
غوره گل
|
شاه تیر
|
فرسپ
|
تمامی نقشهای باریک اصلی افقی
|
فریز
|
مانند دوال است با این تفاوت که در زیر آن پایه ها و
یا مقرنس کاری داشته باشید
|
قطار
=کتار
|
آجر چوبی که جهت تزئینات بصورت منحنی بریده می شود.
|
قواره
|
قوسهایی که در نوک آن تیزی دارد. تیزه دار را جناغی
نیز گویند.
|
قوس تیزه دار
|
قوسهایی که تیزه دار نیستند
|
قوس مازه دار
|
تاق قوس
|
کار
|
کاشی سفید لعابدار را نقاشی کرده آنرا داخل کوره می
گذاشتند و در کار تنظیم می کردند
|
کاشی هفت رنگ
|
تاق کوچکی که پشت تاق جهت شیبدار کردن آن می زنند به
آن کوره پوش نیز می گویند
|
کانه پوش
|
پوشش بین دو تویزه که از دو طرف از چفدها تبعیت می
کند.
|
کژاوه=کجاوه
|
یک نوع قوس کم خیز ایرانی
|
کلیل
|
کلیلی که در دوره اشکانی مورد استفاده زیاد داشته است.
|
کلیل پارتی
|
کلاه فرنگی –گنبد تاج مانند –ساختمان میان باغ ها
|
کل آفرنگ
|
پوششی که در کمر فضایی زده می شود و آنرا به دو طبقه
تبدیل می کند.
|
کمر پوش
|
در گاه نما – روزنه های نما
|
کوردر
|
دهانه
|
کوچه
|
ساختمانی که در میان یک حیاط و باغ قرار گیرد.
|
کوشک
|
جایی که پا کار تاق می نشیند
|
کیز
|
گچ بری که اطراف آن خیلی ساییده نشده باشد
|
گچ بری زبره
|
گچ بری که برجستگی کمی دارد
|
گچ بری برجسته
|
گچ بری که خیلی بیرون آمده
|
گچ بری برهشته
|
کچ بری که روی کرباس آهار دار انجام می شود
|
گچ بری پته
|
شبیه معرق است گچ را در فطعاتی که می خواستند می
بریدند و روی کار سوار می کردند.
|
گچ تراش
|
استوانه بلند زیر گنبد سافه و گردن گنبدهای دو پوسته
گسسته
|
گریو
|
نقشهایی که به صورت شکسته است و خطوط مستقیم دارد
|
گره سازی
|
نقش برساو شده ای که بصورت تک یا تکرار شده باشد -
موتیف
|
گله
|
نماسازی که در آجر چینی است و در کل نقش گلی را نشان
می دهد
|
گل انداز
|
گنبدی که پوسته حمال آن به صورت ترک ترک ساخته شده است
|
گنبد ترکین
|
خاگ به معنی تخم مرغ است . گنبدی که است که از دوران
بیزکند به وجود می آید مانند گنبد تاج الملک مسجد جامع اصفهان
|
گنبد خاگی
|
گنبدهای نوک تیز مخروطی و هرمی
|
گنبد رک
|
گنبدی که قاعده اش به جای دایره بیضی باشد
|
گنبد کمبیزه
|
جایی که تیر در دیوار می نشیند
|
گیر
|
ایوانها و تالارهای منفرد
|
گیری
|
یا پر- طاق ضربی
|
لاپوش
|
غلامگردش- راهرویی که پیرامون بنا می گردد
|
مرد گرد
|
گنبد خانه –قسمت اصلی مسجد است که محراب در
آن قرار می گیرد . در اصل محل محراب گفته می شود.
|
مقصوره
|
گره سازی مختلط آجر وکاشی
|
معقلی
|
حیاط
|
میانسرا
|
گنبد پیازی و نیم کره
|
گنبدنار
|
چوب یا قوس پوشش در گاه
|
نال در گاه
|
قسمتهای تو رفته در پلان
|
نخیر
|
قسمت پشت به آفتاب ساختمان
|
نسار/ نسر
|
نقشی الهام گرفته از برگ کنگر- نمونه آن در گنبد خانه
مسجد جامع قزوین می توان مشاهده کرد .
|
نقش برگ کنگری
|
|
نگین
|
در گره سازی آجری قطعاتی از کاشی را بصورت ساده
استفاده می کرده اند که نمونه بسیار زیبای آن را در برج اخنجان دیده می شود
|
نگین
|
تشکی ویا چهای بالش که به جای میل استفاده می شد
|
نهالین
|
بیرون زدگی در پلان
|
نهاز
|
پرسپکتیو
|
نهور
|
برای نما دادن به آجر با دو تخته دو طرف آنرا صاف کرده
استفاده می کنند
|
واکوفته
|
گنبد خانه و عمارت اصلی
|
اپدته
|
آجری که به صورت نره میگذارند در خراسان خزند گفته
میشود
|
هره
|
سوراخ سقف
|
هر نو
|
بند عمودی بین آجرها
|
هرزه بندی
|
نشیمن - هدیش=تالار
|
هدش
|
هشت =برجسته-بیرون آمده تنها جایی که از منطقه بسته
خانه بیرون می آمده و ارتباط با خارج داشته جهت ایجاد مکث / تقسیم فضایی جهت انتظار
|
هشتی
|
نوعی گره سازی تزئینی برجسته و فرو رفته. هشت
گیر=برآمده=گود فرورفته
|
هشت گیر
|
تاب –سهمی-قوس شکل نیمه تخمه مرغی-
نوع معمول چفد در شمال ایران- تاق بار بر – نیم بیضی
|
هلو چین
|
ساختمانهایی که از سقف نور می گیرند
|
هولی
|
طرح یا پروژه
|
هور
|
نوعی ترک بندی و کاربندی – آرایشی در زیر پوشش
|
یزدی بندی
|